کد مطلب:77589 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

خطبه 105-وصف پیامبر و بیان دلاوری











و من خطبه له علیه السلام

از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«الحمد لله الذی شرع الاسلام، فسهل شرائعه لمن ورده.»

یعنی سپاس مختص خدائی است كه ظاهر و واضح ساخت دین اسلام را، پس آسان گردانید آبگاههای او را از برای هر كه وارد شود به او. و مراد به شرایع، پیغمبر صلی الله علیه و آله و عترت طاهره ی اوست كه هر یك منبع علم و سهل الماخذند از برای واردین به اسلام.

«و اعز اركانه علی من غالبه.»

یعنی غالب گردانید ركنهای اسلام را كه پیامبر صلی الله علیه و آله و اوصیاء او باشند، بر هر كه خواست كه غالب شود بر اسلام. یعنی به معجزات قاهره و حجج و براهین ظاهره مغلوب و مقهور گردانیدند هر كه را كه در مقام مخاصمه و مجادله برآمد.

«فجعله امنا لمن علقه و سلما لمن دخله.»

یعنی پس گردانید اسلام را محل امن از عقوبات دنیا و آخرت، از برای هر كه چنگ به او درزند و موضع سلامت از آفات دنیا و آخرت ساخت، از برای هر كه داخل در اسلام شود.

«و برهانا لمن تكلم به و شاهدا لمن خاصم به.»

یعنی صاحب (برهان) گردانید[1] او را از برای هر كه خواهد سخن در جرح او گوید و با شاهد و دلیل ساخت او را از برای هر كه خواهد با او دشمنی كند.

[صفحه 523]

«و نورا لمن استضاء به و فهما لمن عقل و لبا لمن تدبر.»

یعنی منور گردانید او را از برای هر كه خواهد منور شود دلش به سبب او و سبب فهم و ادراك ساخت او را از برای هر كه خواهد كه تعقل معارف كند و سبب رسیدن به كنه اشیاء گردانید او را از برای هر كه خواهد تفكر در مخلوقات كند.

«و آیه لمن توسم و تبصره لمن عزم و عبره لمن اتعظ و نجاه لمن صدق.»

یعنی علامت گردانید او را از برای كسی كه خواهد فراست پیدا كند و سبب بینایی گردانید او را از برای كسی كه عزم بینایی داشته باشد و سبب عبرت و پند گردانید او را از برای كسی كه خواهد پند بگیرد و باعث رستگاری گردانید او را از برای[2] كسی كه اقرار به صدق او كند.

«و ثقه لمن توكل و راحه لمن فوض و جنه لمن صبر.»

یعنی سبب وثوق و اعتماد ساخت از برای كسی كه خواهد توكل كند بر خدا و سبب راحت ساخت او را از برای كسی كه تفویض كند امرش را و سپر از ضرر گردانید از برای كسی كه صبر كند در بلاها.

«فهو ابلج المناهج و اوضح الولائج، مشرف المنار، مشرق الجواد، مضی ء المصابیح، كریم المضمار.»

یعنی پس اسلام روشن است راههای او كه معارف دینیه و اعتقادات یقینیه ی او باشد و واضح است بواطن و اسرار او كه حكم و مصالح او باشد و مشرف و سركوب عقلها است نشانه های صدق و حقیقت او و درخشنده است راههای سلوك عبادات او، روشن كننده است دلهای تاریك جهال را، چراغهای ائمه ی هداه و علمای ثقات او و با كرامت است میدان ریاضات او.

«رفیع الغایه، جامع الحلبه، متنافس السبقه، شریف الفرسان.»

[صفحه 524]

یعنی بلند است غایت و مطلوب او كه رسیدن به مرتبه مقربین باشد و جامع انواع هنر است اسب سوقانی او كه نفس مرتاضه در او باشد و نفیس و با قدر است گروگان او كه بهشت عدن باشد و شریف است سواران او كه ارواح مطهره ی علماء و اولیاء[3] و اتقیاء باشد.

«التصدیق منهاجه و الصالحات مناره و الموت غایته و الدنیا مضماره و القیامه حلبته و الجنه سبقته.»

یعنی اعتقاد یقین ثابت جازم مطابق واقع راه اوست و براهین و دلایل صحیحه علامت صدق اوست و مردن به اراده قبل از موت طبیعی، غایت و مطلوب اوست، كه رتبه ی مقربین است و دنیا است میدان ریاضت او، از حیثیت اینكه مزرعه ی آخرت است و در وقتی كه زرع داشته باشد با كرامت است، اگر چه بی حاصلش قدری نداشته باشد، بلكه مضر باشد و قیامت محل دواندن اسبهای سوقانی اوست و بهشت عدن گروگان اوست.

و منها فی ذكر النبی صلی الله علیه و آله

یعنی بعضی از آن خطبه در ذكر اوصاف خاتم النبیین صلی الله علیه و آله

«حتی اوری قبسا لقابس و انار علما لحابس، فهو امینك المامون و شهیدك یوم الدین و بعیثك نعمه و رسولك بالحق رحمه.»

تا اینكه برافروخت آتش شوق و عشق خدا را، از برای هر كه خواهد آتش شوقی و عشقی در خود افروزد و نورانی و روشن ساخت علامت هدایت را، از برای هر كه محبوس در تاریكی ضلالت باشد، پس او است محل امانت راز تو كه محفوظ از خیانت است و شاهد بر اعمال عباد تو در روز جزا و برانگیخته ی تو است از روی انعام بر

[صفحه 525]

خلایق و فرستاده ی برحق تو است از جهت ترحم بر بندگان.

«اللهم اقسم له مقسما من عدلك و اجره مضاعفات الخیر من فضلك. »

یعنی بار خدایا! رسد از برای او قرار بده رسد بسیار وافری از عطایای تو، از روی عدل تو و ثواب به او كرامت كن، خیرات مكرره را از روی فضل تو.

«اللهم اعل علی بناء البانین بناءه و اكرم لدیك نزله و شرف عندك منزلته و آته الوسیله و اعطه السناء و الفضیله،»

یعنی بار خدایا! بلند گردان بر بنای كمالات كاملین بنای كمالات او را و با كرامت گردان در نزد تو نعمتهایی را كه مهیا كرده (ای) از برای ضیافت او و بلند مرتبه گردان در نزد تو مرتبه ی او را و برسان او را به درجه ی بالای رضوان و ببخش به او بلندی و زیادتی بر جمیع خلایق را.

«و احشرنا فی زمرته غیر خزایا و لا نادمین و لا ناكبین و لا ناكثین و لا ضالین و لا مفتونین. »

یعنی محشور گردان ما را در فوج اصحاب او، در حالتی كه خوار نباشیم و پشیمان از كرده ها نباشیم و منحرف از راه راست نباشیم و شكننده ی عهد نباشیم و گمراه نباشیم و ممتحن به بلایا نباشیم.[4].

منها فی خطاب اصحابه

یعنی بعضی از آن خطبه در خطاب به اصحاب امیرالمومنین است

«و قد بلغتم من كرامه الله لكم منزله تكرم بها اماوكم و توصل بها جیرانكم و یعظمكم من لا فضل لكم علیه و لا ید لكم عنده و یهابكم من لا یخاف لكم سطوه و لا لكم علیه امره. »

یعنی رسیدید شما از كرامت و بزرگی كه خدا به شما كرامت كرد به مرتبه ای كه مكرم

[صفحه 526]

گردیدند به كرامت شما بندگان شما و رسیده شد به آن كرامت همسایه های شما و بزرگی یافتید بر كسی كه زیادتی نداشتید بر او و احسانی از شما نبود در نزد او و ترس برداشت از شما كسی كه ترس نداشت از شما از جهت تسلط شما و نبود از برای شما بر او امارت[5] و حكومتی.

«و قد ترون عهود الله منقوضه فلا تغضبون و انتم لنقض ذمم آبائكم تانفون. »

یعنی به تحقیق دیدید پیمانهای خدا شكسته شده پس غضبناك نشدید و حال آنكه شما مر شكستن عهدهای پدران شما را ننگ می دارید.

«و كانت امور الله علیكم ترد و عنكم تصدر و الیكم ترجع، فمكنتم الظلمه من منزلتكم و القیتم ازمتكم[6] و اسلمتم امور الله فی ایدیهم. یعملون بالشبهات و یسیرون فی الشهوات. »

یعنی و بود كه احكام خدا بر شما وارد می شد به وساطت رسول خدا و وصی او و از شما صادر می شد نسبت به مقلدین شما و به شما راجع می شد در مرافعات به سوی شما، پس تمكین دادید ظلمه را كه معاویه و اصحابش باشند، از منزلت و مرتبت شما در اسلام و انداختید مهارهای امور شما را از دست تصرف شما و سپردید احكام خدا را در دست ایشان، در حالتی كه عمل می كنند به شبهات و امور باطله و سیر می كنند در شهوتها و خواهشهای نفسانیه.

«و ایم الله لو فرقوكم تحت كل كوكب، لجمعكم الله لشر یوم لهم. »

یعنی سوگند به خدا كه اگر متفرق ساخته است ترس این ظلمه شما را در زیر هر ستاره ای، هر آینه جمع كرده است شما را خدا از برای رسیدن به شر و ضرر روز سلطنت ایشان. یعنی مقدر است از برای جمیع شما اذیت ایشان، اگر چه فرضا شما متفرق باشید در اطراف و اكناف عالم، به علت سالم شدن از شر ایشان.

[صفحه 527]


صفحه 523، 524، 525، 526، 527.








    1. چ: یعنی صاحب گردانید.
    2. اصل: گردانید از برای.
    3. چ: اولیاء و علماء.
    4. در ذیل این بخش نیز سید رضی یادآوری كرده است كه این كلام پیش از این آمده (خطبه ی 71( لیكن به علت اختلاف در دو روایت در اینجا نیز آورده شد.
    5. اصل: از برای شما امارت.
    6. در نسخه های دیگر: و القیتم الیهم ازمتكم.